بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
آنگاه که بشر سر از خاک عدم برداشت و نفخه الهی در کالبد گلین اش دمیده شد "موسیقی" هستی با اولین نغمه های آسمانی آغاز شد.طنین این نغمه های هماهنگ بود که از گردش منظم چرخ به گوش می رسید:
نـالـه سـرنـا و تـهـدیـد دهـل
چـیـزکـی مـانـد بدان نـاقور کل
پـس حـکـیـمان گفته اند این لحنها
از دوار چــرخ بـگـرفـتـیـم ما
پس از آن وقتی که زمین در مدار خویش قرار گرفت کوهها سر برآوردند ؛ دشت؛ دامن خویش را پهن گسترد و حیات طبیعت آغاز شد ؛ ضرباهنگ تند بارانی که باریدن گرفت ؛ حرکت جویباری که از کوه جاری شد و رفتار نرم نسیم از لابلای بوته ها و برگها ؛ همه و همه با " موسیقی " گوش نوازی همراه بود که در ذات هستی و طبیعت نهاده شده بود.بعدها که انسان با" موسیقی " سخن گفتن آشنا شد و از صداهای گوش نواز طبیعت الگو گرفت تا پیام خویش را به همنوع خود برساند هرگاه در خلوت خویش ناله های جدائی خود را از آن ملکوت بی بدیل زمزمه می کرد و اشک می ریخت یا در آن اصوات و الحان بهشتی را در حلقوم نی ای یا کاسه طنبوری تکرار می کرد و روانه می نمود.
بانگ چرخشهای خلق است این که خلق
مـی سـرایـنـدش به طـنـبـور و بـه حلـق
نــغــز گــردانــیــد هــــر آواز زشــت
مــا هــمــه اجـــزای آدم بــوده ایــــم
در بــهـشــت آن لــحـنـها بـشـنوده ایم
گـر چه بـر مـا ریخت آب و گل شکی
یـــادمــان آیــد از آنـها چیزکی...........
ادامه دارد...............
|